| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
همه ی ما داستان پادشاه طمع کاری را که میداس نام داشت می دانیم.او تمام طلاها را در خزانه اش انبار کرده بود و تمام وقتش را صرف شمردن آن ها می کرد.یک روز در حالی که در حال شمردن بود.غریبه ای نزد او آمد به او گفت که هر آرزویی را مستجاب می کند.پادشاه شادمان شد و گفت:((من می خواهم به هر چه که دست می زنم طلا شود))غریبه پرسید:((آیا مطمئن هستی؟))پادشاه پاسخ داد((بلی))غریبه گفت:((با تابش اولین اشعه ی خورشید در صبح فردا تو به هر چیزی که دست بزنی به طلا تبدیل می شود))
پادشاه فکر می کرد که خواب دیده است این موضوع نمی تواند واقعیت داشته باشد.اما روز بعد که از خواب بیدار شد به تخت خوابش دست زد طلا شد،لباسش را برداشت طلا شد و به هر چیز که دست زد،آن تبدیل به طلا شد.اما از پنجره به بیرون نگریست و دید که دخترش که دست زد،آن تبدیل به طلا شد.اما از پنجره به بیرون نگریست و دید که دخترش در باغ بازی می کند.او خواست دخترش را شگفت زده وشادمان کند.اما قبل از رفتن به باغ خواست کتابی بخواند.درست لحظه ای که می خواست آن را بردارد آن تبدیل به طلا شد و او نتوانست آن را بخواند.سپس او نشست تا صبحانه بخورد لحظه ای که میوه و لیوان آب را گرفت آن ها تبدیل به طلا گشتند.او گرسنه بود وبا خود گفت:((من که نمی توانم طلا بخورم))درست در همین لحظه،دخترش وارد شد و خود را در بغل پادشاه انداخت و او هم تبدیل به طلا شد.دیگر از خنده های او خبری نبود.
پادشاه سر به زیر انداخت وشروع به گریستن کرد،غریبه ای که به آرزوی او رنگ واقعیت بخشیده بود دوباره ظاهر شد و از او پرسید آیا او از این که به هر چیزی دست بزند به طلا تبدیل می شود شادمان نیست.پادشاه پاسخ داد من بدبخت ترین انسان هستم.غریبه پرسید:((چه چیز می خواهی غذا و دختر زنده ات را یا یک تکه طلا و مجسمه ی طلایی او را؟))پادشاه گریه کرد و طلب عفو نمود و گفت:((من تمام طلاهایم را می دهم.خواهش می کنم دخترم را به من برگردان،زیرا بدون او هیچ چیز برایم ارزشی ندارد))غریبه به پادشاه گفت:(توعاقل از قبل شدی)و جادو را عوض کرد.دخترش به کنار او برگشت و پادشاه درسی گرفت که هیچ وقت تا پایان عمر آن را فراموش نکرد.
از این داستان چه نتیجه ی اخلاقی می توان گرفت؟
1-ارزش های بیهوده موجب بدبختی می شوند
2-بعضی اوقات به دست آوردن چیزی که می خواهید می تواند بدتر از به دست نیاوردن آن باشد.
3-برعکس بازی فوتبال که بازیکنان می توانند تعویض شوند،در بازی زندگی امکان تعویض یا بازی دوباره وجود ندارد.یعنی ما مثل پادشاه شانس دومی برای از بین بردن بدبختی هایمان نداریم